، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

سید احسان نفس مامان و بابا

یه پست عاشقونه

این پست عاشقانه به مناسبت روز عشق تقدیم به تو ... عشق و نفس و عمر مامان و بابا    (پسرم سلام صبح غزل خیزت بخیر    روز نگاه عاطفه انگیزت بخیر) احسان! عطر نفسهای تو طعم عسله طپش نبض تو آیینه ی شعر و غزله پسرم فدات بشم لحظه ی خندیدن تو جانم از شوق پره؛روی تو ماه ازله     تو بهترین و بزرگترین نعمت خدا برای ما بودی...   ...
29 بهمن 1393

سفر شمال

سه شنبه 21 بهمن بود که تصمیم گرفتیم بریم شمال و احسانم دومین سفر زندگیتو رفتی و دریا و جنگل رو هم دیدی... چهارشنبه  پنجشنبه تعطیل بود و با جمعه سه روز تعطیلات در پیش بود و خلاصه  رفتیم شمال. احسانم تو سفر خدارو شکر پسر خیلی خوبی بودی عزیزم.البته  چون هوا سرد بود همش کلی لباس تنت بود و با کلاه بودی و کلافه میشدی ، بعضی وقتا هم دیگه از ماشین خسته میشدی و حسابی غرغر میکردی که واقعا حق داشتی. ایشالا بزرگ میشی لب ساحل میدویی و بازی میکنی و کلی بهت خوش میگذره... احسان!عزیزم با تو همیشه خوش میگذره، حتی اگه تو ماشین خسته شی و بهونه گیری کنی یا کلافه بشی و غر بزنی یا حتی یه جاهایی نتونیم به خاطرت بریم همه ی اینا با یه خ...
28 بهمن 1393

گل مـــن تازه بمون

برقرار باشی و سبز گل مـــن تازه بمون نفسم پیشکش تو جای من زنده بمون باغ دل بی تو خزون موندنی باش مهربون تو که از خود منـــی منو از خودت بدون غزل و قافیه بی تو همه رنگ انتظاره این همه شعر و ترانه همه بی عطر و بهاره موندنی باشی همیشه لب پاییزو نبوسی نشه پرپر شی عزیزم مهربون گلم نپوسی... اینم احسانکم وقتی گلا رو اب میده قربونت بشم تو خودت گــــــــــــــــــــــــلی...گل منی... گل ناز زندگی من...     ...
20 بهمن 1393

برف بازی

باران یا برف ... چه فرقی میکند؟؟ تو که باشی، هوا که هیچ ، زندگی خوب است... پسرکم چقد دوست داشتم یه برف خوشگل بیاد و چنتا عکس حسابیه ناز تو برف ازت بگیرم. اما متاسفانه تا الان که نیومد، به خاطر همین مامانی طاقت نیوورد و این دکور زمستونی رو برات چید و عکس گرفت، ایشالا بزرگ میشی و با هم میریم برف بازی احسااانکم بر لبم نام تو را میبرم تا برف مثل قند در دل زمستان آب شود...   راستی فندق مامان امروز یه چیری یاد گرفتی نمیدونی چقـــــــــــــــــــــــــــــــد ذوق کردم. وقتی بهت میگم دست بده دستتو بلند میکنی و دستمو میگیری فدات شـــــــــــــــم آفر...
18 بهمن 1393

هنرای جدید احسانک

پسر گلم! شیطونک من...دیگه قشنگ روی روروئکش میشینه و حسابی کیف میکنه یه وقتایی هم میشینه روش تلویزیون میبینه یا وقتی من دارم به کارا میرسم میشینه و نظارت میکنه و کارا رو مدیریت میکنه     اینجا هم دقیقا محو تماشای کارتونی فنقولکم و اما حرکت دیگه ای که انجام میدی اینه که خودتو کامل با کشش و حرکات خاص خودت از کریر میاری بیرون، وای این کارت خیلی بانمکه، یه کش و قوسی به خودت میدونی فسقلیه بلاااا اینم عکسش که تا حدی مراحل کارو نشون میده   آفرین به تو عزیزم... من با این پیشرفتای تو انقد ذوق میکنم، موفقیت هاتو تو زندگیت ایشالا ببینم که غش میکنــــــــــــــــــــــــــ...
12 بهمن 1393

هدیه 5 ماهگیت فندقم

با تو بی حوصلگی معنا ندارد خستگی معنا ندارد با تو غم، غصه، تاسف در دل من جا ندارد با تو شبها روز، و روزها مثل رویاست مثل رویا که نه، اصلا خود رویاست مایه آرامش من،  ماه من،  هستی من، عشق نازم... جان مادر... احسان عزیزم اینم عکست یه مناسبت پایان 5 ماهگی و ورودت به نیم سال زندگیت همون طور که بهت قول داده بودم     اینم چنتا عکس از پشت صحنه عکاسی از جنابعالی   آها ...الان همه رو پاره میکنم، خیالم راحت میشه این چیه دیگــــــــــ...
9 بهمن 1393

5 ماهگیت مبــــــــــــــــــــــــــارک

پسر نانازم! عروسک دوست داشتنیم! قلبم! عمرم! پنجمین ماهگرد تولدتم اومد و وارد شیش ماهگی شدی... از اینکه میبینم داری بزرگ میشی خوشحالم و به خاطر همه چیز از خدا ممنونم. احسانم نمیدونی چقد وجودت ارزشمند و عزیزه و من واقعا کم میارم که چطوری نعمت به این بزرگی رو شاکر باشم...خدایا خدایا شکرت  به خاطر بزرگترین معجزه ی زندگیم... توی این ماهی که گذشت باهوشتر و شیطونتر شدی، دیگه مطمئنم که مامان و بابا رو خوب میشناسی، وقتی باباییو از صبح نمیبینی و ظهر میاد خونه با دیدنش ذوق میکنی و عین یه ماهی کوچولو دست و پاتو تکون میدی غلت زدنو هم که دیگه کاملا یاد گرفتی و دیگه جلوی تی وی هم نمیمونی آخه تا میزارمت دمر میشی و دیگه نمیتونی بب...
8 بهمن 1393

وقتی احسان میره ماهیگیری

کولوچه ی من سلام! الان که دارم برات مینویسم گذاشتمت رو کریر و و همینطور که شروع کردم به گذاشتن این پست تکونت دادم که سریع خوابت برد    الهی قربون این خرو پفای بانمکت بشم این چند روز اخیر دیگه میتونی کاملا غلت بزنی ، خیلی وقت بود که تلاش میکردی اما این چن روز دیگه بدون کمک میتونی، عزیزم این موفقیتتو بهت تبریک میگم نمیدونی چه کیفی داره دیدن پیشرفتت. حتی خودتو از تو کریر میکشی و میتونی بیاری بیرون شیطونکم خب حالا هم چنتا عکس از یه روزی که تنهایی رفته بودی تفریح واست میزارم اوخیـــــــــــــــــــی... فدای بادکنک بازیت عزیزم بعدشم رفتی ماهیگیری آآآهااا یه ماهیه بزرگ گرفتی ...
2 بهمن 1393
1